به دفتر خاطرات مجازی من خوش آمدید

پنج شنبه 5 ارديبهشت 1398 ساعت: 17:47
نویسنده : معین کریمی

غزل چای از زنده یاد نجمه زارع

من، میز قهوه‌خانه و چایی که مدتی‌ست...
هـی فکر می‌کنم به شـمایی که مدتی‌ست...


یک لنگه کفش مانده به جا از من و تویی
در جستجوی « سیندرلایی » که مدتی‌ست...


با هر صـدای قلب، تو تکـرار می‌شـود
ها!گوش کن به این اُپرایی که مدتی ست...


هـر روز سـرفه می‌کنم اندوه شـعر را
آلوده است بی‌تو هوایی که مدتی‌ست...


دیگر کلافـه می‌شوم و دسـت می‌کشـم
از این ردیف و قافیه‌هایی که مدتی‌ست...


:کاغذ مچاله می‌شـود و داد می‌زنـم
آقا! چه شد سفارش چایی که مدتی‌ست...

 

زنده یاد نجمه زارع


 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




کد پربازدیدترین



اکانت ما در شبکه های اجتماعی :

اکانت ما در فیسبوک اکانت ما در اینستاگرام اکانت ما در Pinterest کانال ما در تلگرام